شایراد شایراد ، تا این لحظه: 13 سال و 22 روز سن داره

پسر کوچولوی من شایراد

مقدمه

به نام خدا امروز تصمیم گرفتم برای پسر گلم وبلاگ درست کنم. قبل از تولدش یکبار این تصمیم رو با بابایی گرفته بودیم. اما از اونجایی که من دوست داشتم این وبلاگ خیلی خصوصی باشه و فقط حرفهای من برای پسر خوبم باشه و بابایی دوست داشت همه بتونن به این وبلاگ دسترسی داشته باشند نیمه کاره ماند. اما به خاطر علاقه زیادی که به پسر خوبم شایراد دارم دلم نیومد خاطراتش رو تو وبلاگ مخصوص خودش ثبت نکنم. هرچند که دفترچه خاطرات کوچولویی در مورد حوادث خاص زندگیش داره اما احساس می کنم اینجوری می تونم خاطراتش رو کاملتر براش بنویسم. شایراد جونم دوست دارم.....     ...
24 مرداد 1390

پسر یکی یه دونه من

پسر کوچولوم اولین نوه هم از طرف خانواده مامانی و هم از طرف خانواده باباییه و همه فامیل خیلی دوستش دارن.امیدوارم بتونم پسرم رو خوب تربیت کنم. هنوز خیلی کوچیکه که بتونم در این مورد نظر بدم ولی می خوام همه سعی ام رو بکنم.   خیلی نگرانم. می ترسم وقتی که کارم شروع بشه نتونم به  اندازه ای که سزاوارشه بهش توجه کنم. از اونجایی که مامان خودم شاغل بوده می دونم که برای بچه هایی که مامانشون شاغل خیلی سخت میگذره اما امیدوارم به پسرکوچولوم سخت نگذره.   ...
24 مرداد 1390
1